مرد مغرور
مرد خود پسند و مغروری بالای سر کشاورزی ایستاده بود
و کارکردنش را نگاه میکرد،
پس از مدتی مردباغرورگفت
بکار..
بکار
که هرچه بکاری ما میخوریم…
کشاورز گفت
نوش جان،
من یونجه میکارم!
نظرات شما عزیزان:
[ چهار شنبه 20 خرداد 1394
] [ 10:37 ] [ خاله جون ][ ]